کد مطلب:28248 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127
حسّان، از ترسوترین مردمان بود كه در هیچ یك از جنگ های پیامبرصلی الله علیه وآله حضور نداشت.[4] وی از طرفداران عثمان بود و از امام علی علیه السلام روگردان.[5] در بیعت با علی علیه السلام شركت نجُست و در هیچ یك از جنگ های آن حضرت، حضور نداشت. او پس از خلافت علی علیه السلام هم شعری در بزرگداشت حضرتْ نسُرایید. حسّان، شصت سال در عصر جاهلیت و شصت سال هم در زمان اسلام، زندگی كرد.[6]. 1338. المستدرك علی الصحیحین - به نقل از عروه، از صفیه دختر عبدالمطّلب -: من نخستین زنی بودم كه مردی را كشتم. من در پناهگاه حسّان بن ثابت بودم. او به هنگام خندق كندن پیامبرصلی الله علیه وآله، با زنان و كودكان، همراه ما بود. صفیه گفت: مردی یهودی از نزدیكی ما گذشت و اطراف پناهگاه می چرخید. به حسّان گفتم: این یهودی به پناهگاه نزدیك شده و من مطمئن نیستم كه بر اسرار ما پی نبُرد. پیامبرصلی الله علیه وآله و یارانش از ما بی خبرند. به سوی او برو و او را بكُش. حسّان گفت: خداوند، تو را بیامرزد، ای دختر عبدالمطّلب! سوگند به خداوند كه تو می دانی من اهل چنین كاری نیستم. صفیه گفت: وقتی حسّان چنین گفت و نزد او چیزی نیافتم، كمربندی به كمر بستم ستونی را از پناهگاه برداشتم، بیرون آمدم و بر یهودی فرود آوردم تا او را كشتم. سپس به پناهگاه برگشتم و گفتم: ای حسّان! بیرون برو و او را لُخت كن. چیزی مرا از این كار باز نداشت، جز آن كه او مرد بود. حسّان گفت: مرا به لباس های او نیازی نیست.[7].
حسّان از یاران پیامبر گرامی اسلام و از شاعران ایشان بود[1] كه حضرت درباره اش فرمود: «ای حسّان! همیشه از سوی روح القدس، مدد شوی تا زمانی كه ما را با زبانت یاری می رسانی».[2] او از شاعرانِ انصار بود كه مشركان قریش را هجو كردند و همانی است كه واقعه غدیر را به نظم درآورد.[3].